بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

ملاقات با آقا، از خیال تا واقعیت‏

 

مردم به شدت به حضرت علاقه‏مند و ارادتمندند و اگر کسی ادعای ملاقات بکند و ظاهرالصلاح هم باشد، ممکن است مقبول قرار بگیرد و این مشکلات فراوانی دارد. در جریان رؤیت حضرت، باید این نکته‌ها روشن شود که خیلی از موارد است که انسان یک بیماری دارد و شفا پیدا می‏کند یا گم‏شده‏ای دارد و پیدا می‏کند؛ هیچ دلیلی نداریم که مثلاً آن کسی که شخص گم‏شده را پیدا کرده و یا مشکل دیگری را حل کرده، شخص حضرت باشد. اولیای فراوانی در خدمت حضرت و در تحت تدبیر حضرتند و ممکن است به یکی از اینها دستور داده باشد تا آن مشکل را حل کند.

هر کس می‏تواند ادعا کند که من خدمت حضرت رسیده‏ام و حضرت فرمودند: «فلان چیز حلال است یا فلان چیز حرام است» آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی‏شود.

در بعضی از موارد ملاقات واقعیت است؛ یعنی در حقیقت انسان کسی را می‏بیند که مشکل او را حل می‏کند یا مریض او را شفا می‏دهد و یا گم‏شده‏ای را به مقصد می‏رساند؛ اما این هیچ دلیلی ندارد که حضرت باشد. شاید شاگردی از شاگردان حضرت بوده است. حضرت شاگردان فراوانی هم دارد که سیصد و سیزده نفر هستند و الان ممکن است افراد فراوانی باشند که تحت تدبیر آن حضرت مأموریت‏هایی را انجام دهند. آنها هم اطاعت می‏کنند و به اذن خدا قدرت هم دارند؛ پس اگر یک حادثه‏ای پیش آمد و انسان بزرگواری را دید که مشکلش را حل کرد، هیچ برهانی ندارد که حضرت است.

مطلب بعدی آن است که نظیر مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت می‏رسد و این هیچ بعید نیست؛ بلکه امکان هم دارد؛ اما در این بخش، دو مسئله است.

1. او حق ندارد بگوید من خدمت حضرت رسیده‏ام.

2. ما حق نداریم قبول کنیم.

به ما گفته‏اند که شما تکذیب کنید؛ تکذیب به معنای این که شما دروغ می‏گویید، نیست و نیز به این معنا نیست که حضرت قابل دیدن نیست؛ بلکه تکذیب به این معناست که من موظفم اثر عملی بار نکنم و گرنه هر کس می‏تواند ادعا کند که من خدمت حضرت رسیده‏ام و حضرت فرمودند: «فلان چیز حلال است یا فلان چیز حرام است»، سنگ روی سنگ بند نمی‏شود. روایتی که می‏گوید تکذیب کنید، نه یعنی تو دروغ می‏گویی؛ یعنی من موظفم اثر عملی بار نکنم.

چند وقت قبل چند نفری از تهران آمده بودند. اینها به قدری ساده بودند که خیال می‏کردند خدمت حضرت رسیدن، مثل خدمت یک مرجع رسیدن است. نامه‏ای آوردند که دوشنبه که شما خدمت حضرت می‏رسی، این نامه را خدمت حضرت بده. این نوع نگاه یک آفتی است.

امام، مثل خورشید آسمان است؛ همان طور که شما با دستتان نمی‏توانید به آفتاب برسید. در این فضا و بازار آشفته، فرقه‏ها پیدا می‏شود. ملل (مذاهب) را انبیا علیهم‏السلام و نِحَل (ادیان ساختگی) را همین‏ها آوردند.

حالا اگر شیادی اینها را ببیند، چه بازی در می‏آورد. یکی دو بار اینها باورشان می‏شود و بعد وقتی کشف خلاف شد، از اصل دین بر می‏گردند.

سوء استفاده از ضعف فهم مردم، خطر فراوانی به دنبال دارد؛ چون در این صحنه آن کس که بازیگر تر است، پیروز است. در سال‏های دفاع مقدس در وجب به وجب صحنه جنگ بسیجی‏ها می‏گفتند: یا اباصالح المهدی و کشور را حفظ کردند که این برکت است؛ نه مثل این عوام که می‏گویند: روز دوشنبه که خدمت حضرت می‏رسی، نامه را به ایشان بده.

درباره غیبت حضرت مهدی این ماییم که غایبیم. نابینا از بینا غایب است؛ نه بینا از نابینا.

اگر یک نابینایی دوست خودش را نمی‏بیند، آن دوست غایب نیست؛ این نابینا غایب است. این چنین نیست که حضرت غایب باشد؛ چه این که ظهور هم در حقیقت مال حضرت و این نور است.(1)

 

پی‏نوشت‏

1. بخشی از سخنان آیةالله جوادی آملی در نشست مقدماتی ششمین گفتمان مهدویت، مهر 1383.

منبع:

نشریه پرسمان، شماره 27 - آذر 1383؛ با اندکی تصرف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد