بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

مهرورزی در سیره رفتاری پیامبر اعظم (ص) ۲

جلب اعتماد افراد

یکی از روش‏های مهم در اصلاح و تربیت دینی، جلب اعتماد مخاطبان است. مخاطب معمولاً زمانی به اعتماد می‏رسد که نشانه‏های صداقت گفتاری و رفتاری را در چهره و رفتار مربی بخواند.

استفاده از روش جلب اعتماد افراد در سیره عملی پیامبر(ص) مورد استفاده قرار گرفته است ؛ زیرا آن حضرت مظهر صفات الهی است و اساس هدایت و تربیتش انسان دوستی است.

به همین دلیل در برخورد با دیگران اصل را بر مهرورزی قرار داده و از خشونت و تندی تنها در مواقع استثنایی بهره گرفته است.

آن گاه که یاران پیامبر گرامی در برابر رفتار نادرست یک عرب بادیه نشین با او به گونه‏ای خشونت‏آمیز برخورد کردند، پیامبر آنان را از این کار بر حذر داشت و با دادن عطای بیش‏تری به عرب بادیه نشین او را راضی کرد و خطاب به اصحاب خویش فرمود: «مثل من و این عرب بادیه نشین مانند کسی است که شترش فرار کرده و افرادی برای کمک به او شتر را دنبال می‏کردند تا مهارش کنند، ولی این کار آنان باعث می‏شد که شتر رم کرده بیش‏تر فرار کند. از این رو صاحب شتر فریاد زد آن را رها کنید! من خودم با او بهتر راه خواهم آمد. سپس دسته علفی را به دست گرفت و جلوی شتر رفت و آن را مهار کرد. سپس پیامبر(ص) افزود: اگر من شما را رها می‏کردم او را می‏کشتید.»

برخورد گرم و صمیمی

برخورد گرم و صمیمی باعث نزدیک شدن دل‏ها و افزایش محبّت می‏گردد. بسیار اتفاق افتاده است که با یک احوال پرسی صمیمانه و اظهار محبّت خالصانه باب ارتباط با دیگران گشوده شده و بسیاری از ذهنیّت‏های منفی درباره برخی از واقعیّات جامعه و معارف دینی اصلاح شده است .

این مسأله در سیره رفتاری رسول گرامی (ص) بسیار برجسته و پررنگ است. امیرالمؤمنین علی (ع) می‏فرماید: «وقتی حضرت با کسی مصافحه می‏کرد، هیچ گاه اتفاق نیفتاد که حضرت دستش را از دست او جدا کند تا این که آن شخص دستش را برمی داشت و اگر کسی برای بیان حاجتی با او صحبت می‏کرد، حضرت (ص) هیچ گاه سخن او را قطع نمی‏کرد و از او جدا نمی‏شد تا آن شخص سخن را به پایان برد و از آن بزرگوار جدا شود.»

«انس بن مالک» می‏گوید: ده سال با رسول خدا(ص) بودم، عطری از او استشمام می‏کردم که بهتر از آن را سراغ ندارم. هرگاه کسی با حضرت ملاقات می‏کرد، وقت جدا شدن، حضرت همراه او بلند می‏شد و کسی نزد رسول خدا(ص) ننشست مگر این که آن حضرت وقت برخاستن با او برمی‏خاست و در وقت دست دادن تا وقتی فرد دستش را جدا نمی‏کرد، پیش قدم نمی‏شد و خلاصه برخورد وی چنان بود که هرکس چنان می‏کرد محبوب‏ترین فرد نزد آن بزرگوار است

تفقد و احوال پرسی

تمام اقشار جامعه به نوعی از لطف و مهرورزی پیامبراعظم(ص) برخوردار بودند و در این میان تکریم آن رهبر فرزانه نسبت به اصحاب از همه چشمگیرتر بود. سیره کریمانه ایشان با اصحاب باعث ایجاد ارتباط عاشقانه و وحدت فکری و اجتماعی می‏شد که همه خود را وابسته به این کانون عشق و ایثار و کرامت می‏دیدند و هیچ گاه پیامبر(ص) را از خود جدا نمی‏دانستند.

یکی از همسران پیامبر می‏گوید: فاطمه(س) در رفتار و گفتار و سیمای ظاهری شبیه‏ترین فرد به رسول خدا(ص) بود، ارتباط این پدر و فرزند آن چنان مستحکم بود که او هرگاه به دیدن پیامبر(ص) می‏آمد، پیامبر (ص) از جای خود برمی‏خاست و سرو دست دخترش را می‏بوسید و او را در جای خود می‏نشاند و هرگاه پیامبر(ص) به منزل فاطمه (س) می‏آمد، فاطمه از جایش برخاسته و پدر گرامی اش را می‏بوسید و آن بزرگوار را در جای خویش می‏نشانید.

«انس بن مالک» نقل می‏کند: هرگاه پیامبر یکی از اصحاب را سه روز نمی‏دید، درباره او سؤال می‏کرد، اگر آن فرد در شهر نبود، برایش دعا می‏کرد، اگر حضور داشت به دیدن او می‏رفت و اگر مریض بود از او عیادت می‏نمود

نوازش کودکان

یکی از عادات اعراب دوره جاهلیت این بود که رفتار دوستانه و محبت‏آمیز با کودکان را نوعی ضعف تلقی می‏کردند. با کودکان به گونه‏ای رفتار می‏شد که شایسته یک انسان نبود. نگرش اعراب بت پرست نسبت به کودکان به خصوص دختران بسیار خشن و دور از ترحم بود.

سیره پیامبر اعظم(ص) بطلان و ظالمانه بودن این ذهنیّت را خاطر نشان می‏کند و مهرورزی و مهربانی والدین را نسبت به فرزندان مورد تأیید قرار می‏دهد.

زمانی که رسول خدا(ص) کودکان را می‏دید بر سر آنان دست می‏کشید و به آنان سلام می‏کرد و می‏فرمود: پس از من باید این امر به سنتی در جامعه تبدیل شود کودکانی که نزدیک پیامبر زندگی می‏کردند، وقتی آن حضرت را در کوچه و خیابان می‏دیدند و شاهد اظهار محبت ایشان بودند، از پیامبر(ص) تصویری به عنوان معلم دوست داشتنی و صمیمی در خاطر داشتند

روزی رسول خدا(ص) نماز ظهر را با جماعت اقامه نمود، ولی برخلاف معمول دو رکعت آخر را به سرعت به پایان رسانید. پس از نماز از آن حضرت (ص) پرسیدند: آیا حادثه ناگواری رخ داده که این گونه در دو رکعت آخر نماز عجله کردید؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «اما سمعتم صراخ الصّبّی؛ آیا شما صدای ناله کودک را نشنیدید؟».

معلوم شد در نزدیکی محل اقامه نماز نوزادی گریه می‏کرده و کسی نبوده تا با نوازش او را آرام کند. مهر و محبت پیامبر(ص) موجب شد تا نمازش را کوتاه کند و آن کودک را مورد لطف و نوازش قرار دهد.

حسن ختام این نوشتار ذکر روایتی است درباره مهرورزی آن حضرت به فرزند خردسالش امام حسین (ع) که: روزی پیامبر در مسجد مشغول خواندن نماز بود. ناگهان امام حسین(ع) به سوی محراب دوید و به هنگام سجده پیامبر برپشت آن حضرت سوار شد. هنگامی که پیامبر(ص) سر از سجده برداشت، حسین (ع) را با دست هایش می‏گرفت و در کنار خود بر زمین می‏نهاد. وقتی که به سجده دوم رفت باز حسین(ع) برپشت آن حضرت سوار شد. این صحنه چندین بار تکرار شد تا پیامبر از نماز فارغ گردید. یک نفر یهودی از دور این منظره را دید. نزدیک آمد و به پیامبر عرض کرد:شما با فرزندان خود به گونه‏ای رفتار می‏کنید که در میان ما چنین رفتاری نیست! پیامبر به او فرمود: اگر شما به خدا و رسولش ایمان بیاورید، به کودکان مهر و محبت می‏ورزید. همین صحنه و گفتار موجب شد که آن یهودی مسلمان شود

---------------------------------

پی‏نوشت‏ها:

البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت 50.--گلستان سعدی، ص24.--سوره انبیاء، آیه 107.--اصول کافی، کلینی، ج 2، ص120.--سوره قلم، آیه 4.--سوره آل عمران، آیه 159.--معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 83.--مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 333.--سوره یوسف، آیه 92.--بحار الانوار، مجلسی، ج 2، ص 132.--صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، ج 5، ص 269.--ماهنامه مبلّغان، شماره 65، اردیبهشت 1384، ص 33.--اسدالغابه، ابن اثیر، ج 4، ص 290.--سیره ابن هشام، ج 3، ص 350.--سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع)، سید علی حسینی زاده، ج 1، ص 85 ـ 86.--بحارالانوار، ج 16، ص 236.--همان، ص 230.--همان، ص 232.--همان، ص 215.--ماهنامه معرفت، شماره 57، شهریور 1381، ص 67ـ68.--مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 384.--همان، ص 71ـ 72.

منبع:

اسماعیل نسّاجی زواره، مجله پاسدار اسلام، شماره 308

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد