مترجمی زبان قرآن فراگیری 1771 ریشه + 50 قاعده دستوری = توانایی ترجمه کل قرآن
ثبت نام این دوره ها برای هر روش آموزشی از طریق اینترنت نیز امکان پذیر می باشد که جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به منوی ثبت نام مراجعه نمایید. |
«با برخى از دوستان که صحبت مىکنم تصور خوبى از ظهور امام مهدى(ع) ندارند و مىگویند که ظهور ایشان همراه با قتل و خشونت و خونریزیهاى فراوان است، آیا واقعا همینطور است؟»
شاید این سوال شما هم باشد! پس خوب است که این چند بند را بخوانید:
در روایات متعددى براین موضوع تأکید شده است که امام مهدى(ع) شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) چه از نظر چهره و شمایل ظاهرى و چه از نظر خلق و خو و رفتار است. از جمله در روایتى که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده مىخوانیم:
نهمین نفر از ایشان (فرزندان امام حسین(ع)) قائم (برپا دارنده) اهل بیت من و مهدى است. او شبیهترین مردم به من در شمائل، گفتار و رفتار است1...
در روایت دیگرى وقتى راوى از امام محمدباقر(ع) مىپرسد: «وقتى قائم بهپا خیزد چگونه با مردم رفتار مىکند؟» آن حضرت پاسخ مىدهند:
آنگونه که رسول خدا ـ که درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ رفتار مىکردند تا زمانى اسلام آشکار و فراگیر شود2.
دوباره راوى مىپرسد: «سیره رسول خدا(ص) چگونه بود؟» و امام پاسخ مىدهند:
آنچه مربوط به جاهلیت بود نابود ساخت و با عدالت به مردم روى نمود... .
و امام حسن عسکرى(ع) نیز فرزند خود را شبیهترین مردم به رسول خدا معرفى مىکنند:
خدا را سپاس مىگویم که مرا از دنیا نبرد تا اینکه جانشینم را به من نشان داد. او شبیهترین مردم به رسول خدا ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ است...3 .
همه ما مىدانیم که رسول خدا(ص) چنان مهربان و رئوف بودند که حتى حاضر نشدند دشمنان خود را نفرین کنند. این ویژگى رسول خدا(ص) در قرآن کریم نیز مورد ستایش قرار گرفته و خداوند مىفرماید: به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوى و مهربان هستى، اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراکنده مىشدند.4
و در جاى دیگر نیز مىفرماید: هر آینه پیامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مىدهد بر او گران مىآید. سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.5
بنابراین، نسبت دادن خشونت و سنگدلى به فردى که شبیهترین مردم به پیامبر خاتم، حضرت رحمةللعالمین(ص) است، هرگز شایسته نیست.
چنانکه مىدانیم امام مهدى(ع) با هدف گسترش ایمان، عدالت و معنویت و از بین بردن همه مظاهر کفر، ستم و فساد، قیام جهانى خود را آغاز مىکنند و طبیعى است نهضتى که با این اهداف آغاز شود با مقاومت و مانعتراشى سران کفر و ستم و مروجان فرهنگ فساد و تباهى روبرو مىشود. بنابراین امام مهدى(ع) براى پیشبرد اهداف خود چارهاى جز جنگیدن و درگیر شدن با سران جبهه کفر و استکبار و برخورد قاطع با کسانى که مانع قیام عدالتگستر ایشان هستند ندارند.
/a>>/>اما آن حضرت در نبردهاى خود هرگز خون بىگناهى را بر زمین نمىریزد و در آغاز حرکت خود نیز از یارانش بیعت مىگیرد که: مسلمانى را دشنام ندهند؛ خون کسى را به ناحق نریزند؛ به آبروى کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى هجوم نبرند؛ کسى را به ناحق نزنند و...6 .
به دلیل همین رفتار مناسب با عموم مردم است که در روایات مىخوانیم پس از ظهور همه ساکنان زمین از امام مهدى(ع) خشنودند و به او عشق مىورزند:
شما را به مهدى، مردى از قریش بشارت مىدهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایى او خشنودند.7
3. روایتهاى ساختگى و نسبتهاى ناروا
متأسفانه در طول تاریخ اسلام، افراد مختلفى با اغراض و انگیزههاى متفاوت به وارد کردن روایات ساختگى در مجموعه روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) یا دستکارى در روایات ایشان پرداختهاند و روایات باب مهدویت نیز از این موضوع دور نمانده است. با بررسى روایات متعددى که به نوعى تصویرى خشن از حرکت عدالتگستر امام مهدى(ع) ارائه مىدهند روشن مىشود که راوى تعداد زیادى از آنها فردى است که علماى رجال او را بدنام و دروغگو خواندهاند که در نتیجه این روایات از اعتبار ساقط شده و نمىتوان به آنها استناد کرد.
بنابراین، در بررسى روایات مربوط به حوادث پس از ظهور باید بسیار مراقب بود و هر روایتى را به راحتى نپذیرفت.
با توجه به نکات یاد شده متوجه مىشویم که هرگز نمىتوان ظهور امام مهدى(ع) را که از ابتداى آفرینش تا کنون همه عدالتخواهان جهان در آرزویش بودهاند، حرکتى خشونتبار، همچون جنگهایى که در سراسر تاریخ در کره خاک در جریان بوده، تلقى کرد. بلکه این حرکت به دلیل آنکه با هدف از بین بردن همه مظاهر ظلم و ستم و گسترش عدالت در سراسر جهان آغاز شده در همه مراحل خود از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور و کاملاً منطبق بر موازین عدالت است.
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری
1 .بحارالانوار: ج52، ص379.
2 .همان، ج52، ص381، ح192.
3 .همان، ج51، ص161، ح9.
4 .سوره العمران(3)، آیه 159.
5 .سوره توبه(9)، آیه 128.
6 .لطفاللّه صافى گلپایگانى، منتخبالاثر، ص469.
7 .شیخ حرّ عاملى، اثبات الهداة: ج2، ص524.
مرحوم شیخ على اکبر عماد مى نویسد:
اسم اعظم خداوند تبارک و تعالى، آنهائى است که در اولش، لفظ جلاله (الله ) و در آخرش لفظ (هو) باشد و همچنین، بدون نقطه باشد و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است .
پس بنابراین، اسم اعظم (الله لااله الاّ هو) مى باشد. از شیخ مغربى نقل شده که هر کس این پنج آیه را، وردِ خود کند و هر روز یازده مرتبه، به هر نیت و در هر مشکلى - که برایش پیش آید- بخواند، بزودى نیت او برآورده خواهد شد. انشاءالله.
آن پنج مورد در قرآن چنین است :
1 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فى السَّمواتِ وَ ما فى الاَْرْضِ مَنْ ذَاالَّذى یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئىٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظیمِ. (بقره / 255)
2 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَالاِْنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَ اَنْزَلَ الْفُرْقانَ. (آل عمران، 2، 3، 4)
3 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلى یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً. (نساء / 87)
4 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَْسْماءُ الْحُسنى .(طه / 8)
5 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (تغابن / 13)
شیخ مفید فرموده است : اسم اعظم در سوره فاتحه است و بر اساس فرمایشِ امام صادق علیه السّلام اگر این سوره را 70 بار، بر مرده بخوانند و روح بر بدن میت برگردد، شگفت آور نیست .*
__________________
- تفسیر صافى، ج 1 / 88
منبع: جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نکته ها، عبدالکریم پاک نیا
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) در توصیه به ابوذر، آخرین آیه سوره آلعمران را تبیین و مصداقش را مشخص میکند. آیه پایانی سوره آلعمران چنین است: "یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون." این آیه شریفه گرچه مصادیق فراوانی نظیر مرزبانی و حفظ ثغور دارد ولی بارزترین مصداق آن، رفتن به مراکز مذهبی و انس گرفتن با عبادات دینی است، از این رو رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: "کثرة الاختلاف إلی المساجد فذلکم الرباط."(1)
رابطه آن است که انسان وقتی نماز خواند خوشحال نباشد که از عهده تکلیف بدر آمده و خود را فارغ بداند، بلکه باید شوق به عبادت و لذت ارتباط و مناجات با خداوند در او حالتی ایجاد کند که منتظر نوبت نماز دیگر باشد.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: "فرق من با دیگران این است که من چنان تشنهی نمازم که هر چه بیشتر نماز میخوانم شوقم به نماز بیشتر میشود و هر چه بیشتر با خدای خود سخن بگویم اشتیاقم به مناجات با حق افزوده میشود."(2)
فرق نعمتهای مادی با معنوی آن است که نعمتهای مادی، محکوم تزاحم و امتناع تداخل است، ولی نعمتهای معنوی که مجرد و الهی است، محکوم به عدم تزاحمند، از این رو هر نعمت مادی، به اندازه خود از گنجایش ظرف کاسته و مزاحم ورود مظروف دیگری است، ولی نعمتهای معنوی، نه تنها از گنجایش ظرف خود نمیکاهد، بلکه به اندازه تأثیر وجودی خود، مایه وسعت آن گشته، زمینه نزول مظروفهای معنوی دیگر را فراهم میکند، چنانکه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره علم فرمود: "کل وعاء یضیق بما جعل فیه إلا وعاء العلم فإنّه یتّسع به"(3)؛ هر ظرفی با آمدن مظروف از ظرفیتش کاسته میشود مگر ظرف علم که با آمدن مظروفْ، ظرفیت آن بیشتر میشود.
شاهد بر مطلب مزبور، مسئله افزون طلبی در علم است، چنانکه در همین وصیت آمده است که ابوذر به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: "زدنی یا رسول الله"؛ بیشتر افاضه کن، که این روش افزون طلبی در علوم و معارف از سیره پیامبر آموخته شد، زیرا خداوند سبحان به پیامبرش میفرماید: "قل رب زدنی علماً"(4)، یعنی تو از خداوند سبحان علم برتر و بالاتر طلب کن و در مسایل علمی افزون طلب باش.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج74، ص86.
2- بحارالانوار، ج 74، ص 78.
3- نهجالبلاغه، حکمت 205.
4- سوره طه، آیهی 114.
برگرفته از سیره رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، آیة الله جوادی آملی .
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، فراوری هدهدی .