پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) در توصیه به ابوذر، آخرین آیه سوره آلعمران را تبیین و مصداقش را مشخص میکند. آیه پایانی سوره آلعمران چنین است: "یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون." این آیه شریفه گرچه مصادیق فراوانی نظیر مرزبانی و حفظ ثغور دارد ولی بارزترین مصداق آن، رفتن به مراکز مذهبی و انس گرفتن با عبادات دینی است، از این رو رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: "کثرة الاختلاف إلی المساجد فذلکم الرباط."(1)
رابطه آن است که انسان وقتی نماز خواند خوشحال نباشد که از عهده تکلیف بدر آمده و خود را فارغ بداند، بلکه باید شوق به عبادت و لذت ارتباط و مناجات با خداوند در او حالتی ایجاد کند که منتظر نوبت نماز دیگر باشد.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: "فرق من با دیگران این است که من چنان تشنهی نمازم که هر چه بیشتر نماز میخوانم شوقم به نماز بیشتر میشود و هر چه بیشتر با خدای خود سخن بگویم اشتیاقم به مناجات با حق افزوده میشود."(2)
فرق نعمتهای مادی با معنوی آن است که نعمتهای مادی، محکوم تزاحم و امتناع تداخل است، ولی نعمتهای معنوی که مجرد و الهی است، محکوم به عدم تزاحمند، از این رو هر نعمت مادی، به اندازه خود از گنجایش ظرف کاسته و مزاحم ورود مظروف دیگری است، ولی نعمتهای معنوی، نه تنها از گنجایش ظرف خود نمیکاهد، بلکه به اندازه تأثیر وجودی خود، مایه وسعت آن گشته، زمینه نزول مظروفهای معنوی دیگر را فراهم میکند، چنانکه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره علم فرمود: "کل وعاء یضیق بما جعل فیه إلا وعاء العلم فإنّه یتّسع به"(3)؛ هر ظرفی با آمدن مظروف از ظرفیتش کاسته میشود مگر ظرف علم که با آمدن مظروفْ، ظرفیت آن بیشتر میشود.
شاهد بر مطلب مزبور، مسئله افزون طلبی در علم است، چنانکه در همین وصیت آمده است که ابوذر به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: "زدنی یا رسول الله"؛ بیشتر افاضه کن، که این روش افزون طلبی در علوم و معارف از سیره پیامبر آموخته شد، زیرا خداوند سبحان به پیامبرش میفرماید: "قل رب زدنی علماً"(4)، یعنی تو از خداوند سبحان علم برتر و بالاتر طلب کن و در مسایل علمی افزون طلب باش.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج74، ص86.
2- بحارالانوار، ج 74، ص 78.
3- نهجالبلاغه، حکمت 205.
4- سوره طه، آیهی 114.
برگرفته از سیره رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، آیة الله جوادی آملی .
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، فراوری هدهدی .
اَللهُمَ إن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنا فی ما مَضی مِن شَعبان
فَاغفِر لَنا فی ما بَقیَ مِنهُ
ولادت حضرت مهدی علیه السلام :
قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام
بخشش
(انس ) گوید: نزد امام حسین علیه السلام بود که کنیزى براو وارد شد و یک دستهگل به او تقدیم کرد.
امام علیه السلام به او فرمود: تو را بخاطر هخدا آزاد کردم .
انس گوید: من گفتم : او یک دسته گل که بهائى ندارد براى تو آورد آنگاه او را آزاد مى کنى ؟
امام علیه السلام فرمود: خداوند این گونه ما را ادب کرده و رد قرآن فرموده است :
و اذا خییتم بتحیة فحیوا باحسن منها اوردوها
یعنى : هر گاه مورد تحیتى قرار گرفتید بهتراز آن تحیت کنید یا همان گونه پاسخ گوئید.
و بهتر از این تتحیتى که او به من داشت آزادى او مى باشد.
تحت العقول ، بخش مربوط به امام حسین علیه السلام
دعوت فقرا به صزف غذا رلوزسى امام حسین علیه السلام از کنار مساکین عبور مى کرد که دید پلاسى پهن کرده و تکه نانى بر گذارده اند و مشغول خوردن هستند. حضرت به آنها سلام کرد و ایشان هم جواب سلام او را دادند. آنگاه وى را دعوت کردند تا باآنها غذا بخورد. امام علیه السلام هم کنار آنها نشست فرمود: اگر غذاى شماصرقه نبود باشماهم غذا مى شدم . شپش فرمود: به منزل من بیاید. فقرا هم به متزل آن حضرت رفتند و امام علیه السلام به آنها غذا و لباس داد و دستور داد مبلغى پول هم به آنها داده شد.
بحارالنوار، ج 44، ص 196و 197