بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

ولادت حضرت مهدی علیه السلام

ولادت حضرت مهدی علیه السلام : 

 

حکیمه خاتون (س) مى گوید: 
هرگاه خدمت امام عسکرى (ع)مى رسیدم، براى او دعا مى کردم که خداوند فرزندى به او عطاکند تا آنکه غروب روز پنج شنبه چهاردهم ماه شعبان سال255. هـ ق نزد امام عسکرى (ع)رفتم و طبق روال گذشته دعا کردم که خدا به تو فرزندى عطا کند. قتى شب فرا رسید، به کنیزم گفتم جامه ام را بیاور تا به منزل بازگردیم، امام عسکرى (ع)فرمودند: عمه جان، امشب نزد ما بمان، زیرا در این شب فرزند مبارکى متولد مى شود که زمین مرده را حیات بخشیده زنده مى کند. عرض کردم: این فرزند با برکت ازکدام کدبانو متولد خواهد شد  
فرمود: 
 از نرجس و فقط از او متولد مى شود. حکیمه مى گوید: من به نزدیک نرجس رفتم وبه دقت به او نگریستم، ولى هیچ اثرى از حمل و داشتن فرزند در او مشاهده نکردم. نزد امام رفتم و ماجرا را به اطلاع امام رساندم.
 
امام لبخندى زدند و فرمودند: عمه جان هنگام سپیده دمِ صبح اثر باردارى او ظاهر مى شود، زیرا نرجس مانند مادر موسى است که نشانى از فرزند داشتن در او دیده نمى شد و تا هنگام تولد موسى هیچ کسى از ولادتش خبر نداشت. فرعون ستمگرکه مى دانست اگر حضرت موسى متولد شود، با او مبارزه مى کند و تخت و تاجش را نابود مى سازد، با تمام نیرو مى کوشید تا از ولادت موسى (ع)جلوگیرى کند، لذا دستور داد تا زنان را از مردان جدا کنند اما وقتى خدا بخواهد موسى به دنیا بیاید، تلاش صدها فرعون هم بى نتیجه خواهد بود. قبل از تولد حضرت موسى (ع)کسى باور نمى کردکه مادرش باردار است، نرجس نیز همچون مادر موسى تا آخرین لحظات ولادت امام زمان (ع)نشانى از باردارى در خود نداشت، زیرا آینده نرجس بسیار حساس و پر اهمیت بود. جاسوس ها همه جا راکنترل مى کردند وکار آگاهان حکومت هر حرکت مشکوکى را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودندکه اگر فرزندى از امام یازدهم متولد شود، نا بود مى کنند.
 
حکیمه مى گوید:  
شب از نیمه گذشته بود،هنوز نشانه اى از فرزند داشتن در نرجس دیده نمى شد. من زودتر از شب هاى قبل به نماز شب مشغول شدم. نرجس خاتون نیز از خواب پریده و از اطاق بیرون رفت، وضوگرفت و مشغول نماز شب شد. او آخرین رکعت نمازش را مى خواندکه من از اطاق بیرون رفتم و به آسمان نگاه کردم، دیدم که طلوع فجر است، اما هنوز اثرى از فرزند نیست. همین که در دلم نسبت به وعده امام عسکرى (ع)تردید پیدا شد، ناگهان امام صدا زد: عمه جان شک نداشته باش. آن چه گفته ام آشکار مى شود و به خواست خدا خواهى دید.
 
در حالى که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم.دیدم نرجس خاتون نمازش را تمام کرده و با حالتى غیر عادى و شتابزده بیرون مى آید. به اوگفتم پدر و مادرم به فدایت آیا چیزى احساس مى کنى؟ گفت: بله. عمه جان چیزى را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جاى نگرانى نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، امام عسکرى صدا زد: عمه جان سوره قدر را بر او بخوان حکیمه مى گوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همانگونه که من مى خواندم، مى خواند. در حال تعجب بودم که امام با صداى بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را درکودکى به حکمت بازکرده و در بزرگى حجت خود در زمین قرار مى دهد .(1)هنوزکلام امام تمام نشده بود که نرجس خاتون از نظرم ناپدید شده وگویا بین من و او پرد ه اى کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشت زده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق امام عسکرى (ع) دویدم .در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جاى خود خواهى دید. با تعجب برگشتم. وقتى وارد اطاق شدم، دیدم نورى از نرجس مى درخشدکه چشم ها را خیره مى کند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، ناف بریده و ختنه کرده در حالى که در بازوى راستش نوشته است: جاءَ الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهقا،مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالاگرفته و مى گوید:اَشهَدُ أن لا اِلهَ الا الله وحده لا شریک له وان جدی رسول الله (ص)(4 )شهادت مى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست .و بى همتا است و شریکى ندارد، جدم محمد(ص) فرستاده خدا و پدرم على امیرمؤمنان است. سپس نام یکایک ائمه را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آنگاه به درگاه الهى عرضه داشت:اللهم انجز لى وعدى واتمِم لى امرى و ثبت و طاتی واملا الارض بی عدلا وقسطا پرورگارا آن چه را به من وعده دادى برآورده ساز وکارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان
 
همچنان فرق تماشاى مناجات دلنشین وکلمات معجزه آساى این نوزاد بودم که ناگهان صداى امام عسکرى بلند شدکه عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف امام عسکرى بردم. وقتى بچه در مقابل پدر قرارگرفت، هنوز روى دست من بود که بر پدرش سلام کرد .آنگاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد وکودک از زبان علم و عصمتِ آن حضرت دانش و معرفت و اسرار امامت نوشید.
 
بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتى نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت این بار نیز زبان به کام فرزندش فرو برد، سپس فرمود: اى فرزندا بخوان طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانى و سریانىِ خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض و نری فرعون (2) آنگاه بر پیامبر اکرم (ص)وامیرالمؤمنین (ع) و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد. (3)
 
ازیک سو مى دانیم که در دوران غیبت، هیچ یک از احکام اسلام تعطیل نشده و باید تا آمدن امام عصر (ع) به همه آن چه اسلام از ما خواسته است، عمل کنیم و از سوى دیگر مى دانیم که امکان دسترسى به امام معصوم (ع) و فراگرفتن مستقیم احکام دین از ایشان براى ما وجود ندارد. در این شرایط آیا دست روى دست بگذاریم و به هیچ یک از احکام اسلام عمل نکنیم، یا به هر آن چه خود احتمال مى دهیم درست باشد، عمل کنیم قطعاً هیچ یک از این دو راه ما را به مقصود نمى رساند. اما آیا امامان معصوم (ع) فکرى براى شیعیان خود در زمان غیبت کرده اند؟ در پاسخ باید گفت: ائمه (ع)، تکلیف ما را در زمان غیبت و عدم دسترسى به امام معصوم مشخص کرده و به ما امر فرموده اند که به فقهاى جامع الشرایط مراجعه کنیم. چنان که امام عصر(ع) در یکى از توقیعات خود در پاسخ اسحاق بن یعقوب مى فرماید... و اما در رویدادهایى که پیش مى آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آن ها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان. (4)
 
چنان که مى دانید در طول 69، سال غیبت صغرى، از سال 260 تا 329 هـ.ق چهار تن از بزرگان شیعه به عنوان نائب خاص، واسطه بین امام مهدى (ع) و امت بودند. آن ها پرسش هاى علما و بزرگان شیعه و حتى برخى از مردم معمولى را با آن حضرت مطرح مى کردند و ایشان نیز پاسخ آن ها را مى دادند. امَا با پایان یافتن دوران غیبت صغرى و آغاز غیبت کبرى، دیگرکسى به عنوان نائب خاص معرفى نشده و مردم موظف شدند براى یافتن پاسخ پرسش هاى دینى خود به راویان احادیث اهل بیت (ع) که همان فقهاى جامع الشرایط بودند، مراجعه کنند. از آن زمان به بعد، فقها به عنوان نواب عام امام عصر(ع) مطرح شدند و رسالت هدایت شیعه را در عصر غیبت بر عهده گرفتند. بنابراین بر همه منتظران امام عصر (ع)لازم است که بنا به فرموده امامان خود، با پیروى از فقها و مجتهدان واجد الشرایط، اعمال دینى خود را انجام دهند .در زمینه امور اجتماعى و سیاسى نیز وظیفه مردم، اطاعت از فقیهى است که از سوى بزرگان شیعه به عنوان ولى فقیه انتخاب شده است.
 
  ا. بحارالانوار ج 51، ص 13
 
2. قصص آیه
 
3. بحارالانوار ج 51 ص 12 کمال الدین دو جلدى، ص 424.
 
4. کمال الدین ج 2ص 483 
بر گرفته از :  http://www.shiatc.com

نماز امام زمان علیه السلام

نماز امام زمان علیه السلام

به مردم بگو: به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.

دو رکعت اول:

به نیت نماز تحت مسجد است، در هر رکعت آن یک حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مىشود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند.

دو رکعت دوم:

به نیت نماز امام زمان علیه السلام خوانده مىشود، بد ین صورت که سوره حمد را شروع کرده و آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) صد مرتبه تکرار مىشود و بعد از آن، بقیه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط یک بار خوانده و به رکوع رفته و ذکر (سبحان ربى العظیم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.

و سپس به سجود رفته و ذکر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نیز هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.

رکعت دوم را نیز به همین ترتیب خوانده، چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یک بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگویند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).

آنگاه امام علیه السلام فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.

چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:

بزى در گله جعفر کاشانى است، آنرا خریدارى کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انقاق کن، هر بیمار و مریضى که از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.

حسن بن مثله جمکرانى مىگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند یشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذ ر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایى را دیدیم که طبق فرموده امام علیه السلام حدود بناى مسجد را نشان مىداد.

سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسید یم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصى به من گفت:

حسن به مثله، از جمکران نزد تو مىآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.

از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستاى جمکران رسید یم، گله جعفر کاشانی را دید یم، آن بز از پس همه گوسفندان مىآمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیمارى که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالى و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.

ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را ینا کرد و آن را با چوب پوشانید.

سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندى که خود را به آن زنجیرها مىمالید، خداى تعالى او را شفاى عاجل مىفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسى آنها را ندید.

(تلخیص از کتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388)

شوق انتظار

شوق انتظار 

 

آنچه را که هزاران سال است بشر در آرزویش نشسته ، هزاران هزار دل در انتظارش لحظه شمارى کرده ، پدران به فرزندان نویدش را داده اند ، مادران قصّه اش را بر کودکان خوانده اند ; عروسان حجله نشین به حسرتش بودند و گلهاىِ گریبان دریده باغ در غیرتش ، شمعها بسى اشکها در فراقش ریختند و بلبلان غزلها به وصفش سرودند ، و پروانگان در آتش هجرانش به خاکستر نشستند و عاشقان آستین به خون دیده شستند هر نامه را که مى گشودند سخن از او مى گفت ، و هر که مى رسید سراغ از او مى جست ، پیام آورى نبود که مژده وصلش را نمى داد ، و در کنار راهش به انتظارش نمى نشست ، آدم به عشقش ترک جنان کرد و نوح از هجرش دل به طوفان سپرد ، از سوز جدائیش خلیل تن به آتش داد و طرّه اى از زلفش هوش از سر موسى برد نفخه اى از دمش شور عشق به قلب عیسى افکند و بى تاب ظهورش نمود .

آرى همه جا و همیشه سخن از او بوده ، شیعه به انتظارش گریبان دریده و عیسوى چشم به راهش دوخته ، کلیمى نیز به آمدنش لحظه شمرده است ، همه و همه مى گویند خواهد آمد آنکه جهان را مالامال از عدل مى کند و خواهد آمد آنکه صلح   به ارمغان مى آورد ; صلحى فراگیر از قلّه ها تا قعر دریاها ; کران تا کران را پر خواهد کرد ، صحرا و دشت به عطرش رشک فردوس مى شوند ، و شور در دل ابرها مى افکند ، و زمین مستانه آنچه دارد بر طبق اخلاص مى ریزد .

آدم به عشقش ترک جنان کرد و نوح از هجرش دل به طوفان سپرد ، از سوز جدائیش خلیل تن به آتش داد و طرّه اى از زلفش هوش از سر موسى برد نفخه اى از دمش شور عشق به قلب عیسى افکند و بى تاب ظهورش نمود

صلحى که از گِلها به دلها نفوذ مى کند ، صلحى که دل سنگها را نرم کرده ، سنگدلان را ذوب مى کند ، اینها همه امید و آمال بشر بوده و هست ، اینها همه وعدهائى است که پبامبران گذشته داده اند ، و اینها نویدهاى جانبخش امامانى است که انسانها را به آینده اى زیبا امید مى بخشند.

 بشنوید از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) که از آن دوران چگونه یاد مى کنند : لو قد قام قائمنا لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها .(1) یعنی آنگاه که قائم ما قیام مى کند آسمان قطره هایش را نازل مى کند و زمین گیاهانش را بیرون مى ریزد .

این سخن اشاره به آن دارد که قبل از قیام آن بزرگوار آسمان از بارش قطراتش دریغ مى کند و زمین از بیرون ریختن برکاتش بخل مى ورزد و اگر چه نزول برکات از آسمان و زمین به خاطر قدوم مسعود آن ولىّ الله الأعظم است الاّ اینکه مردم  نیز دست از کردار سابق خود برمى دارند و فرامین حضرت را به جان قبول مى کنند ، در نتیجه صلح و آرامش بر روى زمین سایه مى افکند ، و او نیز برکاتش را از مردم دریغ نمى کند و آسمان نیز رحمتش را نازل مى نماید ، و روایاتى بر این مضمون هست که گناه و معصیت موجب حبس برکات مى گردد .

آنگاه که قائم ما قیام مى کند آسمان قطره هایش را نازل مى کند و زمین گیاهانش را بیرون مى ریزد

حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) در دعاى کمیل به این مهمّ اشاره مى فرمایند و باب رحمت الهى را پیش روى بندگان گنهکار مى گشایند و راه و رسم توبه را اینگونه تعلیم مى کنند : أللّهمّ اغفر لی الذنوب الّتی تنزل النقم ، أللّهمّ اغفر لی الذنوب الّتی تغیّر النعم ، أللّهمّ اغفر لی الذنوب الّتی تحبس الدعاء ، أللّهمّ اغفر لی الذنوب الّتی تنزل البلاء .(2) یعنی پروردگارا ; ببخش بر من گناهانى که عذاب را نازل مى کند، پروردگارا ; ببخش بر من گناهانى که نعمتها را تغییر مى دهد ، پروردگارا ; ببخش بر من گناهانى که دعا را حبس مى کند ، پروردگارا ; ببخش بر من گناهانى که بلا را نازل مى کند .

پس بعضى گناهان موجب نزول بلا و عذاب ، و بعضى موجب از بین رفتن نعمتهاى الهى و حبس دعاها مى گردند ، در نهایت آن زمانى که تمام زمین از انواع گناه مالامال شده ; هر گناهى اثر خود را مى گذارد و به همین جهت زمین از خارج نمودن برکت خود امتناع مى ورزد و آسمان نیز از بارش رحمتش دریغ مى کند ، امّا وقتى که زمین از لوث گناهان پاک گردید و گناهکاران اصلاح شدند و آنچه مانع برکات بوده برداشته شد ; زمین و آسمان رحمت خود را نازل مى کند و گوئى دوران صلح زمین با زمینیان فرا مى رسد .

 

تنظیم شده توسط موسوی

بخش دین و اندیشه تبیان

 

پاورقی ها

.........................

(1) بحار الأنوار : 52/316 ، مکیال المکارم : 1/101

(2) مفاتیح الجنان

فواید دعا برای امام زمان(عج)

  فواید دعا برای امام زمان(عج)    
  
 
 -فرمایش امام زمان(عج) "بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که آن فرج شمااست".
2-این دعا سبب زیاد شدن نعمتهاست
3-اظهار محبت قلبی
4-نشانه انتظار
5-زنده کردن امر ائمه اطهار
6-مایه ناراحتی ووحشت شیطان لعین
7-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان


1-فرمایش امام زمان(عج) "بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که آن فرج شمااست".
2-این دعا سبب زیاد شدن نعمتهاست
3-اظهار محبت قلبی
4-نشانه انتظار
5-زنده کردن امر ائمه اطهار
6-مایه ناراحتی ووحشت شیطان لعین
7-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان
8-اداکردن قسمتی از حقوق آن حضرت
9-تعظیم خداوند و دین خداوند است
10-حضرت صاحب الزمان در حق او دعا می کند
11-شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حالش
 می شود.
12-شفاعت پیغمبر ان شاالله شامل حال او می شود
13-این دعا فرمانبری امر الهی وطلب فضل و عنایت او است
14-مایه استجابت دعا می شود
15-ادا کردن اجرومزد رسالت است
16-مایه دفع بلاست
17-سبب وسعت روزی است
18-باعث آمرزش گناهان می شود
19-تشرف به دیدار آن حضرت دربیداری وخواب
20-رجعت به دنیا درزمان ظهورآن حضرت
21-ازبرادران پیغمبر خواهد بود
22-فرج مولای ماحضرت صاحب الزمان زودتر واقع خواهدشد
23-پیروی ازپیغمبروامامان
24-وفای به عهدوپیمان خداوندی
25-آثارنیکی به والدین برای دعاکننده حاصل
 می گردد
26-فضیلت رعایت وادای امانت برایش حاصل
می شود
27-زیادشدن اشراق نورامام(ع) دردل او
28-طولانی شدن عمر
29-تعاون وهمکاری درکارهای نیک وتقوی
30-رسیدن به نصرت ویاری خداوند وپیروزی بردشمنان به کمک خداوند
31-هدایت به نور قرآن مجید
32-نزداصحاب اعراف معروف می گردد
33-هدایت به نورقرآن مجید
34-اِِیمنی ازعقوبتهای اخروی
35-وهنگام مرگ به او مژده میرسد وبااوبه نرمی رفتار می شود
36-این دعا اجابت دعوت خدا ورسول الله است
37-باامیرالمومنین دردرجه آن حضرت خواهدبود
38-محبوبترین افراد نزد خداوند خواهدبود
39-عزیزترین وگرامی ترین افراد نزد پیغمبرمی شود
40-ازاهل بهشت خواهد بود  
41-دعای پیغمبرشامل حالش میگردد
42-کردارهای بداوبه کردارهای نیک مبدل شود
43-خداوند متعال درعبادت اورا تائید فرماید
44-بااین دعا عقوبت از اهل زمین دورمی شود
45-ثواب کمک به مظلوم رادارد
46-ثواب احترام به بزرگتر وتواضع نسبت به اورادارد
47-پاداش خونخواهی مولای مظلوم حضرت اباعبدالله الحسین رادارد
48-وشایستگی دریافت احادیث ائمه اطهاررامی یابد
49-نوراوبرای دیگران نیز-روزقیامت-درخشان می گردد
50-هفتادهزارنفراز گنهکاران راشفاعت می کند
51-دعای امیرالمومنین درباره اودرقیامت
52-بی حساب داخل بهشت شدن
53-ایمن بودن از تشنگی روزقیامت
54-جاودانه بودن دربهشت
55-مایه خراش روی ابلیس ومجروح شدن دل اواست
56-روزقیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد
57-خداوندازخدمتگذاران بهشت نصیبش فرماید
58-درسایه گسترده خداوندقرار گرفته ورحمت براونازل میشود-مادامی که مشغول دعا باشد-
59-پاداش نصیحت مومن رادارد
60-مجلسی که درآن برای حضرت قائم دعاشود،محل حضورفرشتگان گردد
61-دعاکننده موردمباهات خداوند شود
62-فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند
63-ازنیکان مردم-پس از ائمه اطهار-میشود
64-این دعا اطاعت ازاولی الامر است که خداوند اطاعتشان راواجب ساخته است
65-مایه خرسندی خداوند میشود
66-مایه خشنودی  پیغمبر می گردد
67-این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است
68-ازکسانی خواهدبود که خداونددر بهشت به اوحکومت دهد 69-حساب او آسان می شود
70-این دعا درعالم برزخ وقیامت مونس مهربانی خواهد بود
71-این عمل بهترین اعمال است
72-مایه دوری غصه هاست
73-دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور امام است
74-فرشتگان درباره  اش دعا می کنند
75-دعای حضرت سیدالساجدین شامل حالش
می شود
76-این دعا تمسک به ثقلین است
77-چنگ زدن به ریسمان الهی است
78-سبب کامل شدن ایمان است
79-مانند ثواب همه بندگان به اومی رسد
80-تعظیم شعائرخداوند است
81-این دعاثواب شهید با پیغمبررادارد
82-ثواب شهید زیرپرچم حضرت قائم رادارد
83-ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان رادارد
84-دراین دعا ثواب گرامی داشتن شخص عالم است
85-پاداش گرامی داشتن شخص کریم رادارد
86-درمیان گروه ائمه اطهار محشور می شود
87-درجات او در بهشت بالا می رود
88-از بدی حساب روز قیامت ایمن باشد
89-نایل به بالاترین درجات شهدا درروز قیامت
90-رستگاری به شفاعت فاطمه زهرا(س)

برگرفته از کتاب گرانسنگ "مکیال المکارم" تالیف مرحوم آیت الله سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی (جلداول) 

برای تعجیل در ظهور امام زمان هزار صلوات بفرستیم

 

شب گر رخ مهتاب نبیند ...

شب  گر رخ مهتاب نبیند سخت است           لب تشنه اگر اب نبیند سخت است
ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان             نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
 


وقتی نام ویژه ی حضرت حجت  «قائم» در قصیده دعابل خزائی در محضر امام رضا برده شد  امام رضا برخاستند و دست مبارکشان را روی سر گذاشتند و برای ظهور امام زمان دعا فرمودند از ایشان پرسیدند  آقا جان  چرا هنگامی که نام ویژه و مبارک امام مهدی برده شد شما بر خاستید و دست مبارک را روی سر گذاشتید
فرمود برخاستن برای اینکه شیعه تربیت شود هر گاه ان نام برده می شود امام مهدی به آن گروه یا فرد نگاه محبت آمیر می کند و خلاف ادب است که آقا نگاه بکند و انسان همینجور سر جایش نشسته باشد به این دلیل من برخاستم
کسی که می خواهد تسلیم شود دستش را روی سر می گذارد از طرفی دیگر عرب وقتی به اضطرار می رسد همه چاره ها بریده می شود و راه چاره ندارد دستش را روی سرش می گذارد اینجا هم مهدی جان من نیز مضطرم،به فریادم برس

                                    

منظورم این است که گاهی نام نامی حضرت را ببریم و سپس برخیزیم و با ادب سلام بدهیم تا اقا نگاهی به ما بکند و این دل خاکی ومسین به طلای ناب و کیمیا تبدیل کند
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند   آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند