بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

سال نو را با امام زمان شروع کنیم

سال نو  را با عهدی نو با امام زمان عج الله شروع کنیم

 

امسال هم تمام شد و هنوزم عاشقان ظهور امام زمان عج الله نوای

(  اللهم عجل الولیک الفرج المهدی  )

 را سر میدهند ... اما آنهایی که رفتند و حالا دربین ما نیستند همانند ... آیت الله مجتهدی تهرانی ... آیت الله حق شناس ... آیت الله فاضل لنکرانی ... و تمامی افراد فرهیخته و  دوستان و آشنایان که منتظر ظهور منتظر بودند حالا نیستنتد ولی ما که هستیم ...

ای امام زمان .. اقای مهربون ای پدر همه مهر و همه لطف و همه...

 ما سعی می کنیم که امسال را در لظه تحویل سال در هر کجا که هستیم فرقی نمی کند چون میدانیم که بعد منزل نبود در حرم روحانی با شما باشیم و با شما سال جدید را آغاز کنیم

پس اگر اینجا یا هر کجا که باشیم با گفتن

( اسلام علیک یا اباصالح المهدی )

هیچ فرقی نیست مابین ما و آن افرادی که در خیابان انتظار جمکران هستند و دارند آن گنبد فیروزه ای شما را نگاه می کنند 

 با شما آغاز میکنیم آن لحظه که می گوییند (  آغاز سال ۱۳۸۷  )

و با شما هم نوا می شویم و با شما دعای برای فرج می کنیم چون که میدانیم خود شما هم برای فرج خود دعا می کنید

انشاالله ما هم می گوییم و می خوانیم...

( اللهم کن الولیک الفرج المهدی صلواتک علیه ... )

( اللهم رب النور العظیم و رب الکرسی رفیع .......  اللهم ارنی اللعه الرشیده و... )

تا اخر حتما میدانید این چه نوایی است این همان نوای دلنشین یا سرود زیبای عهد با اباصالح المهدی یوسف فاطمه سلام الله علیها است که هر روز صبح بعداز فریضه نماز صبح می خوانیم

آقا جون .. امام زمان ... پدر مهربون ... به ظاهر بین ما نیستیند اما شما

از تمامی احوالات ما خبر داریند از کسانی که در نزد ما حتی نشسته اند هزاران برابر بیشتر از ما خبر دار هستید

اما افسوس که ما از شما خبر نداریم اما آقاجون ما بایاد شما و نوای ظهور شما و مهر شما و امید آمدن شما

در اینجا با شما این سال را هم آغاز می کنیم تا این سال هم برای ما و خانواده ما سال امام زمانی باشد و بیمه امام زمان شود

و ما و همه خانواده از تمام بلاها و .... در امان الهی باشیم

انشا الله

آفتاب مهر

*،*  آفتاب مهر  *،*

 

شهادت امام حسن عسکری

 

اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود

 در پیشگاه حکم تو ذرات در سجود

اى میر عسکرى لقب اى فاطمى نسب

 آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود

علمت محیط بر همه ذرات کاینات

فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود

تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است

 بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود

عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو

 زنگار کفر از دل نصرانیان زدود

این افتخار گشته نصیبت که از شرف

در خانه تو مصلح کل دیده برگشود

اى قبله مراد که در برکة السّباع

 شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود

قربان دیده اى که به بزم تو فاش دید

 جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود

قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را

 الحق مفسّرى، ز تو شایسته تر نبود

دشمن بدین کلام ستاید ترا که نیست

در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود

شادى به نزد مردم غمدیده نارواست

 جان ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود

مدح شما، ز عهده مردم برون بود

 اى خاندان پاک که یزدانتان ستود

از نعمت ولاى شما خاندان وحى

 منّت نهاد بر همگان، خالق و دود

اى پورهادى، اى حسن العسکرى ز لطف

 بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود

                                                                                                             مؤید

 

سجده های انتظار

سجده های انتظار

 

شهادت امام حسن عسکری

 

سامرا اى شاهد شبهاى من

خوشه چین خرمن غمهاى من

مرغ دل از خاک تو پر مى‏کشد

جام کوچ سرخ را سر مى‏کشد

اینهمه غم که دلم را پر نمود

قامت خورشید را خم کرده بود

گاه رنجور از اسارت مى‏شدم

شاهد صدها جسارت مى‏شدم

گاه مى‏شد از جفاى ناکسان

مى‏شدم همخانه با درّندگان

مانده خورشید توانم در شفق

نیست در عُمق نگاه من رمق

چار ساله کودکم با چشم زار

مى‏کشد در سجده هایش انتظار

او پراز احساس درد بى کسى است

اشک چشم او پراز دلواپسى است

ساقى یک جرعه آب زمزم است

زخم تشنه بودنم را مرهم است

مثل من که خوانده‏ام او را به بر

فاطمه خوانده است او را پشت در

بر غریبى على مؤمن شده

شاهد جان دادن محسن شده

او کتاب پر ز درد فاطمه است

یوسف صحرا نوردِ فاطمه است

انتقام فاطمه در خشم اوست

ذوالفقار مرتضا در چشم اوست

او بود احیاگر قرآن و حج

شیعیان اَلصّبر مِفْتاحُ الْفَرَج

                                                                         

                                                                            شاعر:

                                                                                  جواد زمانی

امام عسکری(علیه السلام) و تحکیم مرجعیت

امام عسکری(علیه السلام) و تحکیم مرجعیت

 

شهادت امام حسن عسکری 

آقای من! همیشه‏ این امکان براى من نیست که خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن چه‏ کسى را بپذیرم و فرمان چه کسى را اطاعت کنم؟...

این کلامی است که احمد بن اسحاق خطاب به مولای خویش امام عسکری (علیه السلام) بیان می کند و چه بسا حرف دل امروز تک تک شیعیان باشد. واقعا ما که در دوران غیبت امام زمانمان هستیم، باید چه کنیم و تکلیفمان چیست؟

مسلم است که شیعیان باید از نظام استوار اجتماعى برخوردار شوند تا بتوانند در برابر رخدادها و مبارزه‏جوئیها توانا باشند. این نظام، در رهبرى‏ مرجعیّت تبلور مى‏یابد؛ بدین معنى که شیعیان به گرد محور عالمان الهى‏ واُمَناى وى بر حلال و حرام، جمع می شوند. از این رو بود که در دوران امام‏عسکرى‏(علیه السلام)، شالوده نظام مرجعیّت تحکیم یافت و نقش دانشمندان‏ شیعه، بدین اعتبار که آنان وکلا، نوّاب و سفیران امام معصوم‏(علیه السلام‏) هستند، برجستگى ویژه‏اى پیدا کرد.

روایتهاى فراوانى از امام‏عسکرى(‏علیه السلام) در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد که یکى ازآنها همان روایت معروفى است که امام عسکرى‏(علیه السلام) از جدّ خویش، امام ‏صادق‏(علیه السلام) روایت کرده اند و در آن آمده است:

آن کسی از فقیهان که خویشتندار می باشد و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس‏ خود ستیزه کار و امر مولاى خویش را فرمانبردار است، پس بر عموم (مردم) است که از او تقلید کنند.

از همین رو دانشمندان هدایت یافته به نور اهل بیت‏(علیهم السلام)، امور امّت ‏را در دوران امام یازدهم عهده دار شدند و به ایشان درباره مسائل مشکلى که با آنها بر خورد مى‏کردند، نامه مى‏نگاشتند و آن حضرت نیز پاسخهایی به آنها مى‏نوشت‏ و نامه‏ها را به امضا و توقیع خویش مهر مى‏نمود. این نامه‏ها در نزد علما به تواقیع معروف شد و برخى از آنها شهرت ‏خاصّى کسب کردند.

به عنوان نمونه، عثمان بن سعید عَمرى، یکى از ستونهاى نظام مرجعیّت دردوران امام حسن عسکرى(علیه السلام) است و ائمه نیز به جایگاه او اشاره کرده‏اند. او درنزد شیعیان مقامى والا داشت و امام هادى(علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) پیروان خود را بدو ارجاع‏ مى‏داد. چنانکه احمد بن اسحاق قمى گوید:

پس از وفات امام هادی (علیه السلام) روزی بر امام عسکری(‏علیه السلام) وارد شدم و پرسیدم: سرورم! همیشه‏ این امکان براى من نیست که خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن چه‏ کسى را بپذیرم و فرمان چه کسى را اطاعت کنم؟ آن حضرت به من‏ فرمود: این ابو عمرو، مردى مورد وثوق و امین است و در زندگى و مرگ مورد اعتماد من است. آنچه به شما گفت، از جانب من مى‏گوید و آنچه به شما رساند، از جانب من رسانده است.(1)

عثمان بن سعید در کنار برخی از افراد دیگر(2)، از وکلا و نوّاب امام و کسانى بودند که ‏ارکان نظام مرجعیّت در میان امّت، بدانها استحکام یافت. نظام ‏مرجعیّت به منزله شیوه‏اى در حرکت سیاسى و راهى استوار براى دعوت به‏ خدا و سازماندهى مکتبى براى جامعه، قلمداد مى‏شود. همچنین این نظام، ‏مى‏تواند به وقت بازگشت حکومت به دست اهل آن، نظامى سیاسى‏ براى امّت باشد. این نظام به دور از غوغاى طایفه گرایى وعشیرت‏زدگى است؛ همچنانکه با روح حزب گرایى و گروه گرایى نیز فاصله دارد. شیعیان همواره در زیر سایه این تشکّل مکتبى، از دوران ائمه‏اطهار(علیهم السلام)، زندگى کرده و از تواناییهاى آن برخوردار بوده است؛ اگر چه برخی عوامل، گاه موجب توقف آن مى‏شده واجازه نمى‏داده ‏است که این نظام، در برخى ابعاد به سوى تکامل مورد نظر خود شتاب‏ گیرد.

بنابر این، یکی از خصوصیات عصر امام حسن عسکرى‏(علیه السلام)، تحکیم نظام رهبرى مرجعیّت در میان شیعیان است که هم اکنون و در عصر غیبت امام دوازدهم، حضرت حجت بن الحسن (علیه السلام) نیز به عنوان یک از بنیانهای اصلی نظام رهبرى شیعه به حساب می آید.

 

منبع:

زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام،  آیت الله محمد تقی مدرسی، با اندکی تلخیص