بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

پای درس آیت‌الله بهجت (حفظه)

آیت الله بهجت

 

 نصایح و گفتار های آسمانی از بندگان آسمانی

 

  دستورالعملی از آیت الله بهجت :

 

دوست عزیز سلام ‏!

 

تو را به خدا چند خط پایین را بخوان و فقط و فقط 1 دقیقه به آن فکر کن! ‏

گاهی اوقات یک لحظه اندیشیدن، کاری می‌آفریند که سالها مطالعه نمی‌تواند مقدمه‌اش را ‏هم فراهم نماید.‏

و از این باب است که گفته‌اند «ساعتی اندیشیدن بهتر از عبادت هفتاد سال است، تَفَکُرُ ‏ساعَةٍ اَفضَلُ مِن عِبادَتِ سَبعِینَ سَنَةٍ»‏.

چند کلمه‌ی زیر نصیحتی کوتاه اما بر فراز قله‌ی معرفت، که طالب یک جو همت است ‏برای به پرواز درآوردن هر کس که بدان بیاندیشد و عمل کند.‏

 

آیا در تو دانه‌ای از جوی همت و فکر هست؟

 

باسمه تعالى

گفتم که الف، گفت دگر، گفتم‎ ‎هیچ
در خانه اگر کس است یک حرف بس‎ ‎است

بارها گفته‌ام و بار دیگر مى‌گویم: کسى‎ ‎که بداند «هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین ‏اوست»، 

احتیاج به هیچ وَعْظى [و نصیحتی] ندارد. [اینچنین آدمی] مى‌داند چه باید بکند و ‏چه باید

نکند، مى‌داند که "آنچه را که مى‌داند باید انجام دهد و‎ ‎آنچه که نمى‌داند باید ‏احتیاط کند"‏‎.‎‏(1)‏

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

به نقل از کتاب: برگى از دفتر آفتاب، شرح حال آیت اللّه بهجت؛ رضا باقى زاده پُلامى


ذکر خداوند حدّی ندارد

 

 

هر عمل خیری، حدّی از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت، ضدش حاصل می‌شود، یعنی اگر انسان پایین‌تر از حد مطلوب انجام داد قاصر و یا مقصر است، و اگر بالاتر از حد مطلوب بود، به صعوبت مبتلا می‌شود، تا این که به حدی می‌رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر می‌گردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد، و یا مزاحم خیراتی است که به سبب نماز از انسان فوت می‌شوند، به گونه‌ای که دیگر انسان نمی‌تواند آنها را مثل گذشته انجام دهد. سایر خیرات و طاعات نیز این گونه است، به جز «ذکر الله» چنان که در روایت دارد که حدی برای آن نیست.( 1)

البته مقصود ذکر لسانی نیست، زیرا در اثر آن نیز اعضا و جوارح انسان به ملالت و ضعف و عجز و سستی دچار می‌شوند، بلکه ذکر الله که حدی ندارد اعم از ذکر قلبی و لسانی، بلکه اعم از ذکر بدنی است، چون تمام طاعات و همه‌ی آن چه مرضی[مورد رضایت] خداست ذکر الله است، و این گونه ذکر با همه‌ی طاعات جمع، و با هر نوع طاعت پیاده می‌شود، نظیر قضای حوایج، ادای واجبات، بلکه به جا آوردن مستحبات، که نزد اهلش ذکر الله است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکر الله است. در آن روایت از امام صادق علیه السلام آمده است:(2)

 

«مِن اَشَدِّ مَا فَرضَ اللهُ عَلَی خَلقِهِ، ذِکرُ اللهِ کثیراً. ثُم قَالَ: لا اَعنِی سُبحانَ‌اللهِ وَ الحَمدُ لله وَ لا اله الا الله و الله اکبر وَ اِن کانَ مِنهُ وَ لکن ذِکر اللهِ عِندَ مَا اَحَلَّ وَ حَرُمَ.»

 

 

از سخت‌ترین چیزهایی که خداوند بر خلق واجب نموده، ذکر بسیار خداوند است. سپس فرمود: مقصودم سبحان‌الله و الحمدلله و لااله‌الاالله و الله اکبر نیست، هر چند اینها نیز از یاد خداست؛ بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است.

یعنی ذکر قلبی محض. 

آیا واقعاً سبحان‌الله است و اشد تذکیراً؛ (بیشتر انسان را به یاد خدا می‌آورد) است، و یا این گفتار حضرت یوسف علیه‌السلام که:(3)

 

"معاذالله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظلمون"

 

پناه بر خدا! او پروردگار من است، و جایگاهم را نیکو قرار داده است، و ستمکاران هرگز رستگار نمی‌شوند.

بسم الله بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن می‌فرماید:(4)

 

"و هم بها لولا ان رءا برهن ربه"

 

حضرت یوسف علیه‌السلام نیز آهنگ او را می‌کرد، اگر برهان و نشانه‌ی روشن پروردگارش را نمی‌دید.

آیا همه‌اش به اختیار او بود، یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کاری کرد جز این که برهان رب را دید. البته قطعاً هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان رب را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود، که در آن موقعیت حساس برهان رب را دید.

پیوند به :

از کتاب در محضر بهجت ؛ محمد حسین رخشاد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد