از شاگردان استاد علامه حسن زاده آملی نقل است که ایشان همیشه چند دقیقه قبل از شروع درس در محل تشکیل کلاس (مسجد حضرت معصومه علیهاالسلام) حاضر مىشدند - که این خود درس نظم و احترام به درس و بحث بود - ما عدهاى بودیم که از این فرصت طلایى حداکثر استفاده را مىکردیم، گرد شمس وجود معظم له حلقه مىزدیم و از انفاس قدسیه و حرکات و حتى سکنات حضرت استاد (دام عزه ) درس مىگرفتیم .
روزى یکى از یاران درس، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد تقاضا کردند که:
«حضرت آقا عنایتى بفرمایید، ذکرى - دعایی، چیزى بفرمایید، بلکه از این گرفتارى روحى نجات پیدا کنم، خیلى گرفته و در قبض هستم.»
حضرت استاد(دام عزه) که تا آن لحظه سر به زیر انداخته بودند و در سکوتى پر معنى و مراقبهاى ملکوتى به سر مىبردند، سر را بلند کرده و فرمود: آقا جان! من هم گرفتارم، من هم از شما بدترم !
سپس چند لحظهاى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض مىکنم، یقینا اثر دارد به شرط این که، اقلا یک اربعین(چهل روز) بر آن مداومت داشته باشید.
2- سوره غنى «واقعه» را بخوانید، تا غنى در علم و بعد در چیزهاى دیگرى شوید؛ چون روایت شده است .
برگرفته از کتاب پندهاى حکیمانه، ج ۳، علامه حسن حسن زاده آملى .
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.
1- ذکر شریف «یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت» که گفتهاند، کثرت در آن سبب حیات و زیادت عقل مىشود و مجرب هم است!شهادت جان سوز افتخار هستی نمونه ی عالم
حضرت زهرا علیها سلام بر امام زمان پدر همه مهر
و همه لطف مهدی صاحب الزمان روحی فداء و
عموم شیعیان جهان تسلیت باد .
سایت اطلاع رسانی مکتب اهل بیت ... هل اتا
در آستان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ...
سلام بر تو ای دخت پیامبر! سلام بر تو ای همسر ولی خدا! سلام بر تو ای مادر حسن و حسین که سرور جوانان بهشتی اند!
درود بر تو ای بانوی شهیده ی صدیقه! درود بر تو ای حوریه ی انسیه! درود بر تو ای ستم دیده! درود بر تو، و گل باران باد پیکر پاکت!
... زهرا گفتن، خود مناجات است، عشق ورزیدن به تو، خودعالمی است! اندیشیدن به تو، خود مائده ای آسمانی برای روح و جان است!
همه ی بزرگان و اندیشمندان از مدح و ثنای تو بازمانده اند... پس من چگونه می توانم در وصف توای فاطمه اطهر، قلم بفرسایم...؟
این چند سطر،تنها بخشی از عشق و اخلاص ناچیز من، به آستان پاک تو می باشد ! هر که باشم، هر آن چه داشته یا نداشته باشم، دست کم این حق را از آن خود می دانم که درد دلی کوتاه با مادرم داشته باشم...
در کوچه پس کوچه های مدینه و مکه، به دنبال رد پای ظریف و لطیف و زجر دیده ات می گشتم، در حالی که رایحه ی مسحورکننده عطر حرم مطهر پدر بزرگوارت، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه وآله ، و نیز عطرغربت کشیده ی پراکنده در فضای اطراف آرامگاه ویران شده ی پسرت حسن مجتبی علیه السلام و نیز عطر نخل های سرسبز و آراسته ای که در کنار حرم مطهر اولین مظلوم عالم، همسر گرانقدرت، علی مرتضی علیه السلام و سرانجام عطر آن رایحه ی قدسی و سماوی قبله گاه عالم، آن کعبه دلنشینی که ذرات عشق و عطوفت و رحمت و آمرزش و مغفرت را به هر سو ساطع می کند، عطر خانه خدا به مشامم می رسید ... و من با خود زمزمه میکردم: مادرم! کجایی...؟ مادرم از کدامین سو، عطرجامه ی سیاهت به مشام جانم خواهد رسید تا روح دردمندم را تسکین دهد ؟ آه که در هیج کجای آن وادی مقدس، نشانی از تو،به جای نگذاشته اند. اما همه جا، نشان از سرسپردگی تو به پدر و شوی و فرزندانت دارد! همه جا نشان از حضور لطیف و مهربان تو در خود دارد! چه در بارگاه مطهر و مقدس پدر بزرگوارت، محمد مصطفی(صلوات الله علیه وآله) و چه درکنار محراب مهر و موم شده و نیمه ویرانت در مدینه، ای مادرغریبم.
در آن روز واپسین، اخلاص و بندگی خود را به نسیم داغ مدینه سپردم، تا پیام ناچیزم را به دست تو برساند: آمدم به سویت! نیافتمت. رفتم، همچنان که ندیده بودمت ... فقط احساست کردم ...
هنگامی که قبله گاه عالم، کعبه ی مکرمه را با دیده ی گریان نگریستم، و چشمی مشتاق بر آن دوختم، به عشق و مهربانی پروردگار عالم پی بردم و دانستم که بنده ی خوار و کوچک چه ذات جلیل و مقدس و عظیم الشانی هستم! چه قدر ناچیزم ... آن گاه، نام مبارک رسول خدا را بر زبان راندم و دقایقی بعد در کناررکن یمانی، زادگاه امیر مومنان قرار گرفتم. آری به یاد تو نیز بودم، ای مادرم! زیرا چیزی در برابر دیدگانم قرار گرفت؛ آن پارچه مقدس و سیاه، آن پارچه ای که کعبه را با وقاری تمام و کمال در بر گرفته است. مرا به یاد جامه ی باشکوهت انداخت. آری، رایحه مقدس و سرمست کننده ای که در فضای مسجدالحرام در پرواز است، رایحه کعبه معظمه، عطر هرگز استشمام نکرده چادرت را به یادم انداخت...
آه، مادرم! اینک یافتمت!
با در آغوش کشیدن پارچه سیاه کعبه، گوئیا دست به دامان تو می زدم.
مادرم! شفاعت مرا بر عهده گیر!
مادرم! نکند سیاهی پارچه کعبه، به معنای اندوه و سوگ عمیق و پایان ناپذیری است که پروردگار عالم، همواره برای شهادت تو به نمایش گذاشته است...؟
همه فرشتگان در ماتم پر کشیدن تو به آسمان ، با دلی شکسته و تنی رنجور و قلبی آزرده به دور کعبه طواف می کنند؟ آرزو داشتم، اما کجاست آن سعادت! آرزو داشتم در رکاب پدرت، محمد مصطفی صلوات الله علیه وآله و همسرت علی علیه السلام و پسرانت حسن و حسین علیهما السلام بجنگم! برای حسین عزیزم، در کربلا جان ناچیزم را تقدیم کنم!
مادرم! به فرزند بزرگوارت حجت بن الحسن - ارواحنا فداه- سفارش مرا نیز بفرما ... باشد تا به عنوان کم ترین سربازش ، افتخار حضور و جان فشانی در میدان رزم را برای او داشته باشم .
السلام علیک یا سیدة نساء العالمین ، من الاولین والاخرین
السلام علیک یا زوجة ولی الله و خیرالخلق بعد رسول الله
سید فرید محمدی
خبر تلخ و شیرین درگذشت عالم دانای راز، عارف خدای آشنا، رهنمای راه یافته، عاشق باریافته و پیرو دلباخته اهل بیت علیهم السلام، زخمی جانگزا بر نهاد دلها نهاده انبوهی را در سوگی سترگ نشاند.
باور کثیری از مردمان این بود و هست که او درگذشت، رفت و تمام شد.
باوری سخت شکننده و به همان اندازه دور از صواب.
چنین شخصیتی اگرچه مرغ جان از قفس جسم رها ساخت اما به یقین نمرد و نمی میرد و اساسا مردان حق را با مردن چه کار؟
ادامه مطلب ...
واقعه غدیر و خطابهای که پیامبر گرامی اسلام در آن روز بر آن گروه عظیم از مسلمانان، القا فرمود، بتواتر نقل گردیده; بلکه کثرت طرق و اسناد آن روایت چند برابر حد تواتر است و با گذشت چندین قرن هنوز قطعی بوده و تردید را به حریم آن راهی نیست و به گفته ضیاء الدین مقبلی، دانشمند سنی مذهب:
اگر حدیث غدیر، مسلم نباشد، هیچ امر مسلمی در اسلام وجود ندارد. (1)
در میان اهل سنت، صدها دانشمند و مورخ و حافظ حدیث و مفسر قرآن و متکلم و حتی ادیب و لغوی، حدیث غدیر را روایت کرده و در کتب خود نوشتهاند.
از دانشمندان و مؤلفان متقدم، تا آنجا که تحقیق و تفحص شده، بیست و شش مجلد کتاب، درباره همین مساله باقی مانده است و از آن جمله:
کتاب «الولایه» تالیف مورخ شهیر و مفسر نامدار سنی مذهب، محمد بن جریر طبری (متوفی 310ق) که ظاهرا نخستین دانشمندی است که در این موضوع، کتابی مستقل تدوین کرده و در آن به هفتاد و پنج طریق، حدیث غدیر را روایت نموده است و به نقل کتاب «معجم الادباء تالیف حموی، ج 18، ص 80» نامبرده کتابی دیگر نیز به نام «فضائل علی بن ابی طالب» نگاشته است. کتاب «الولایة فی طرق حدیث الغدیر» تالیف حافظ، ابن عقده همدانی (متوفی333ق) که حدیث مزبور را با یکصد و پنج طریق نقل کرده است. (2)
کتاب «طریق حدیث الغدیر» تالیف ابوطالب، عبدالله بن احمد بن زید انباری (متوفی356ق). (3)
کتاب ابوبکر محمد بن عمرو بن محمد تمیمی بغدادی، معروف به «جعابی» (متوفی 355ق). با یکصد و بیست و پنج طریق. (4) ...
ادامه مطلب ...